غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

راز و نیاز

خدایا سلام...

منم..همون بنده ی گناه کارت...

منم همون بنده ی که همیشه میام

سراغت و ازت کمک میخوام...منم

که باز درمونده شدم..منم که باز

سرگردون شدم..خدایا کمک کن...

به داد این حقیر ترینت برس...

خدا دل کوچولوم تاب و تحمل یه

درد دیگه رو نداره...قلبم پر از غم و

درد..دیگه اگه باز دردی بخواد واردش

بشه نمیتونم تحملش کنه..خدایا...

پروردگارم..بهترینم..خوب ترینم..

تو بگو این بندت باید چیکار کنه؟...

من که همیشه گفتم راضی ام به

رضای تو..من که همیشه دعا کردم

گفتم خدایا اونچه خیر برام رقم بزن...

ولی حالا درمونده شدم...

نمیدونم میخواد چه اتفاقی بیفته؟...

نمیدونم حکمتت در این اتفاق ها چیه؟

نمیدونم..نمیدونم..نمیدونم...

خدایا بگو..بگو چیکار کنم..بگو گریه

کنم یا که باید خوشحال باشم؟...

خدایا تو بگو ایا من بنده ی زیاده

خواهی بودم؟..ایا هیچ وقت ازت

چیز بزرگ یا دست نیافتنی خواستم؟

پس چرا این آرزوی کوچیکمو رد میکنی؟

چرا این بندت نباید به مراد دلش برسه؟

کاش حکمتش رو می فهمیدم...

خدایا فقط تنهام نذار...مثل همیشه

کنارم باش..کمکم کن...تنهام..خیلی...

خیلی خیلی تنهام...

 

بازم منم

سلام سلام سلام

 

بلاخره باز آپ کردم..پس سلام..

این مدت که نبودم دلم برای وبم و

بچه های وب های دیگه خیلی تنگ

شده بود..ولی چه کنم که دستم از

کامپیوترم کوتاه بود..یعنی چی؟

یعنی اینکه کامپیوتر نداشتم..مثل

همیشه خراب بود ولی این بار نه

مثل قبل..این دفعه اساسی داغون

شد..مادربوردم سوخت..باید عوض

می شد..چون سی پی یوم بهش

نمیخورد اونم باید عوض می شد..

و چون رمم هم به این دو تا نمیخورد

اونم باید عوض میشد..دو ماه کیس

بیچاره ی من از این دست به اون

دست می شد تا بلاخره گفتند

درست بشو نیست که نیست...

باید اینا عوض بشن..که شدند..

مامانم پولش رو بهم داد تا کم کم

بهش برگردونم..نیست خیلی

حقوقم زیاده و هیچ خرجی هم

ندارم باید این بدهی را هم پرداخت

کنم..چه کنم..زندگی خرج داره

دیگه..مگه نه؟...

راستی اینجا که هوا خیلی سرد

شده..شهر شما ها هم سرد؟

باور کنین شب ها وقتی ساعت

7:15 از سر کار برمیگردم خونه

تا بیام برسم شدم آدم یخی!!!

ولی امیدوارم دل های تک تکتون

گرم عشق و محبت باشه...

خب دیگه رفع زحمت می کنم..

واسم دعا کنین..دوستتون دارم..

تا بعد..یا حق..یا علی..

با عشق رز سفید

 

 

مبارک باشه...

دلم گرفته

خدایا ممکنه این بنده ی حقیرت در

این ماه مبارک به حاجتش برسه؟

خدایا تو به این حقیر نظری افکن تا

از این درد ها و غصه ها آزاد بشم...

فرا رسیدن این ماه پر برکت و پاک رو

به تک تکتون تبریک میگم و التماس

میکنم تا این حقیر رو مورد لطفتون

قرار بدین و برام خیلی دعا کنین تا

سلامتی ی روح و جسمم رو به دست

بیارم...مثل همیشه دوستتون دارم..

با عشق...رز سفید...

 

                                     

دلم گرفته خدا....

باز یه بار دیگه می خوام بنویسم

گفته بودم هروقت دلم می گیره

منم آپ می کنم..ولی این بار با

همه دفعه های دیگه فرق می کنه

من مدتی پیش حالم خیلی بد شد

به طوری که رسوندنم بیمارستان

ولی هیچیم نبود..روز های بعد

هم اون حالت تکرار می شد و بد

تر از همه که از اون شب حس می

کردم دارم میمیرم..بهرحال رفتم

دکتر اونم نه یکی چندتا..از مشاور

گرفته تا دکتر عمومی..و همه یک

عقیده داشتند..حمله های استرس

و بلاخره شروع به دارو خوردن کردم

حالم هیچ خوب نیست..هر روز بی

حوصله تر از قبل می شم... انگار

دیگه امیدی ندارم..البته توکلم به

خدا هست ولی بخدا نمیدونم باید

 دیگه چیکار کنم.. خسته شدم...

زندگیم یک نواخت شده.. برام دعا

کنید..دعا کنین زود تر خوب بشم..

دوستتون دارم...با عشق...

رز سفید