غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

تقدیم به همسرم

بنام حق

سلام سلام سلام

دقیقا یک سال و هفت ماه و 12 روز از

روزی که من عقد کردم میگذره!!

تو این مدت واقعا با حضور همسرم که

همه جوره در کنارم بود نیازی به پر کردن

وقتم اونم با وبم نمیدیدم...

اونقدر عاشقونه هوای من رو داشت و

داره که وقتی برای کار های دیگه نبود.

روزی که با عشق عقد کردیم، همه

می گفتند تا چند وقته دیگه برای همدگه

عادی میشید و بهم عادت می کنید!!!

اما بعد از گذشت این مدت نه فقط برای

هم عادی تکراری نشدیم، که روز به روزم

بهم وابسته تر و عاشق ترم شدیم.

(خدا رو شکر)

الان هم در حال آماده کردن جهیزیم هستم

چون انشاا... قرار تو  دو سه ماه آینده

بریم سر خونه و زندگیمون.

دعا می کنم انشاا... همه خوشبخت بشن

و همسرایی نصیبشون بشه که واقعا

دوستشون داشته باشن...

اینارو نوشتم تا از همسر مهربونم تشکر

کنم و بگم چقدر دوستش دارم و همیشه

و همه جا بهش نیاز دارم...

حسین جونم..عزیزم..عاشقونه دوستت دارم

اما فقط دو تا دونه ها!!!

یا حق..یا علی..