غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

جدید

سلام به دوست های خوبم...

از این به بعد براتون یه سری مطلب های

تک می خوام بنویسم..البته تا زمانی که

داشته باشم و تموم نشه..این متن ها هم

می تونه تک بیت های زیبا باشه..هم حدیث هایی

از حضرت علی(ع)..شعر ها رو یه عزیز بهم

یه کتاب داد که این تک بیت هارو از تو اون

می نویسم..ولی حدیث ها رو از یک سایت

رو نوشت برمیدارم و براتون می نویسم..

امیدوارم مثل همیشه من رو تنها نزارید و

نظر هاتون رو در باره ی مطالب بگید..ممنون..

موفق باشید..در پناه حق..یا علی...

 

 

 

"گوهر خود را هویدا کن،کمال این است و بس

 

خویش را در خویش پیدا کن،کمال این است و بس"

 

                                                          (حاج میرزا حبیب خراسانی)

 

 

"دوست مشمآر آن که در نعمت زند

 

لاف یاری و برادرخواندگی

 

دوست آن باشد که گیرد دست دوست

 

در پریشان حالی و درماندگی"

 

                                                                           (سعدی)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
سرخ پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:39 ب.ظ http://www.sorkh.blogsky.com

salam doost e man, beh manam sar bezan
khoshal misham tabadol link konim , weblog e zibai dari

انصاری پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:49 ب.ظ http://http://www.adine.blogsky.com/

سلام
وبلاگ زیبایی دارید
باغزل آیه های ظهورمنتظرم
ایام به کام

روح سرگردان شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:22 ب.ظ http://hossainhr.blogsky.com

سلام

از اینکه می بینم همچنان نوشته های دلنشینتون را برای ما با ارمغان می آورید خیلی خوشحالم و ممنون. ولی کمی هم به شما حسادت می کنم چون گفتید دوست عزیزی دارید که به شما کتابی با محتوای تک بیتی پیشکش کرده. در صورتی که من چنین دوست خوبی ندارم :-)

راستی در مورد ابیاتی که گذاشتید می تونم نظر بدم؟؟؟


البته ببخشید ولی:
از تک بیتی سعدی خیلی لذت بردم. حرف های سعدی همش شیرین و دلنشینه
ولی در مورد شعری که از میرزا حبیب گذاشتید،
هر چند از نظر ادبی قشنگ و خوش آهنگه ولی با مفهوم ظاهری مصراع اولش مشکل دارم. مصرع دومش که گفته برای پیدا کردن کمال به خودت رجوع کن را قبول دارم ولی در مصرع اول گفته که:
کمال یعنی هویدا کردن گوهر خود.
از این مصراع دو مفهوم تداعی میشه یکی مفهوم ظاهری که می گه: چیزهای گران مایه و با ارزش خودت را آشکار کن. و یکی مفهوم عمیق که می گه: ذات اصلی خودت را که شعاعی از نور ذات خداوند است را آشکار کن.
مفهوم واقعی ای که در عمق این شعر نهفته است قابل قبول و عزیزه ولی متاسفانه اغلب مردم به مفهوم ظاهری توجه می کنن و فکر می کنن شاعر میگه هر آن چیز با ارزشی که داری را برای دیگران آشکار کن و در اختیار دیگران قرار بده که با این مفهوم همه بزرگان علم و فلسفه و مذهب مخالف هستن و من هم مخالفم.
به نظر من مروارید گرانمایه و با ارزشه چون در دل صدف مخفی شده و این مروارید با ارزش در صورتی که آشکار بشه و در معرض دید باشه بی شک مورد حمله نور خورشید قرار می گیره و تمام گوهرشناسان به خوبی می دونن اگه نور خورشید به مروارید برسه، مروارید سیاه و بد رنگ می شه و به تراش و صیقل احتیاج پیدا می کنه.


ببخشید که زیاد حرف زدن ولی مد نظرتون باشه که چیزی که شاعر گفته آشکار کنید نور ذات حق تعالاست که مانند گوهر در درون شما به امانت گذاشته شده و خیلی ها ازش غافل هستند، نه چیز دیگه ای.


موفق باشید و پیروز.
منتظر نوشته های بعدی تون می مونم.
یا علی.

حسن خلیل چهارشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:48 ق.ظ

سلام ازخوندن
مطالبتون لذت
بردم خداوندهمه یاوران اسلام را یاری کند

یاس پنج‌شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:27 ب.ظ

سلام سلام

خوبی که

امیدوارم همیشه سرحال و شاداب باشی

خوشحال می شم به من هم سری بزنی

آرزومند آرزوهات یاس

سلام..ممنون..خیل دلم میخواست بهتون سر بزنم ولی کجا باید میومدم وقتی آدرس ننوشتید....

صدای پای آب شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:58 ق.ظ

السلام علیک یا روحی لک الفدا
انا اقول لک تبریکاْ لشهر الرمضان و متقاضیا للله لالقبول طاعاتک و صیامک.
مع السلامت یا حبیبی

امان از دست اون زبونت...من که حریف این حرف زدنت نمی شم... طاعات و عبادات شما هم قبول باشه...

مرغ بی بال دلتنگ دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:48 ب.ظ

سلام
خیلی ببخشید شما می دونید من کجا میتونم یه پرستار مهربون پیدا کنم که در عوض بستن بال شکسته من یه عالمه گل رز سفید زیر پاهاش بریزم؟

اشتباه اومدین..من قبلا بال یکی دیگه رو بستم..اونم خیلی چیزا به پای من ریخته..شاید تو آیینه نگاهی بکنید مشناسیدش!!!(دیگه گول نمی خورم..با هر اسمی بیای من....)...

بهمن شنبه 31 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:03 ب.ظ http://mylove7.blogsky.com

سلام
خیلی زیباست
من که فقط فرصت می کنم وب خودم رو آپ کنم
مثل اینکه مارو پاک یادت رفته
اومدی این طرفها یه سری بزن
موفق باشی...

شاعر غزل درد چهارشنبه 4 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:10 ب.ظ http://ghazaledard.blogfa.com

سلام بر شما و وبلاگ زیبای شما
هدیه به شما:
از دل نبود نیت شب زنده داریم

از غم نبود ناله آه بی قراریم

دردم ز یاد رفتن دردی نهفته بود

او بود علت هر لحظه آه و زاری ام

هر صبح و شام کارم فغان و ناله بود

بادا که از جهل مرکب در آریم

دانم ز کبر بود هر چه درد و رنج من

از ظلم بود آن همه زنجیر خواری ام

تا گفت روزی هاتف دل از حضور تو

((از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام))



-از دفتر دومم با نام شاعران غزل درد-- شهریور ۸۶

مجنون پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:34 ق.ظ

سلام
امیدوارم لیلی هیچ وقت یادش نره که چه قول هایی به مجنون داده. و یادش باشه که فرهاد به خاطرش می میره.
...
حق نگهدارت.

روح خبیث پنج‌شنبه 5 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:01 ق.ظ


توجه توجه توجه توجه

آیا شما هم مایل به سفر به (دوبی) هستید؟
آیا در سرتان فکر سفر به (دوبی) را دارید؟
آیا در آرزی پرواز به سمت (دوبی) هستید؟
آیا مشتاق دادار از آشنایان در (دوبی) هستید؟
.......با ما تماس بگیرید.....

سفری رویایی به سمت (دوبی). !!!
آخرین مهلت تماس : امشب

از اینکه با ما همسفرید خوشحالیم.
(دسته اردک های محاجر)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد