کاش امشب دستی بود تا بغض این شب را می شکست...
کاش امشب این درد تسکین می یافت...
امشب مثل گذشته پر دردم.. پرم از بغض و آه...
کاش امشب زیر باران قدم می زدم...
کاش قطره های باران مرا هم با خود به زیر خاک می بردند...
ولی پاکی ی باران کجا و تن گناه کار من کجا...
خسته ام... خسته از گریه های بی صدا...
خسته از فریاد های شکسته در گلو...
من کجا ایستاده ام؟...
من کدامین نقطه در کتاب آفرینشم؟...
کاش امشب شانه ای مال من بود...
شانه ای برای باریدن...
کاش امشب دستی بود تا بغض این شب را می شکست...
کاش...
سلام غروب عزیز:
بدون که یک روز غم و غصه هات به پایان میرسه٬ و شانه های هم برای باریدن خواهی داشت...
سبز باشی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
سلام
ای کاش کاشکیهایمان به حقیقت می رسید
در پناه حق
یا هو
سلام٬ امیدوارم خوب باشین ٬ خیلی زیبا نوشته بودی ٬ چه کردی ی ی ی ی ی ی ی... ممنون پیشم اومدی ٬ در پناه آسمان ...bye bye honey
سلام
خوبی
کاش امشب باران می بارید
ممنون که سر زدی
کارت خیلی جالب بید
happy birthy day BAGHROYAHA
دوستت دارم تو می خواهی مرا
باز می ترسم نمی دانم چرا
وای اگر روزی فراموشمم کنی
با غم هجران هم آغوشم کنی ................
سلام. خوبی؟ امروز جشن تولد باغ رویاها هستش خوشحال میشم سری به باغ رویایی ما بزنی
سلام
امیدوارم باران بهاری اون چیزایی که فکر می کنیم سیاه هست رو بشور و ببره
سال نو هم مبارک - سال خوبی داشته باشی
من به وبلاگت سر میزنم ولی آپ نیستی آخه
من آپم . اگه حال داشتی رو لینکم کلیک کنی سری بزن