این روزا دل پر از حسرت شده... گلی که بهم دادی خشکید و پرپر شده...

یادمه بارون رو دوست داشتی یه روز...یادته چترامون رو بستیم یه روز...

جاده ی عشق انتهایی نداره...تو ی این سفر بی همسفر معنا نداره...

 بیا چتر هامون رو وا کنیم... با هم قطره های بارون رو نگاه کنیم...

 این روزا دیگه نمی خندی برام... چرا امروز همه چیز مرده برام؟...

 دیگه از من من خسته شدم... چرا امروز مرغ پر بسته شدم...

 پر پروازی نیست امروز... اگرم بود دل برای پرواز نبود