غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

رب...یا رب...

باز اومدم ...باز هم سلام...

ولی این بار یه سلام شاد...

نه نه..هیچ اتفاق خواستی نیفتاده

فقط تصمیم گرفتم از این به بعد

سرحال باشم و برای خدا زندگی

کنم تا دیگه چیزی باعث ناراحتیم

نشه..و این تصمیم رو مدیون حسین

(یا همون روح مهربان) هستم.. که

خیلی کمکم می کنه تا زندگی رو

شاد بگذرونم... ماشالله خودش که

یه پا استاده تو خندوندن.. و ما آدما

اگه یه همچین دوستی داشته باشیم

(کسی که واقعا دوست باشه و چشم

پاک) واقعا می تونیم از پس مشکلات

بر بیاییم و...

امروز می گم خدایا شکرت که سالم

هستم..یه سقف بالا سرم هست تا

از گزنده سرما و گرما در امان باشم...

خدایا شکرت که هیچ روزی رو گرسنه

نیستم و همیشه یه کوه لباس دارم

و نیازمند کمک دیگرون نیستم تا خوب

بخورم و بپوشم....الهی شکرت که

تو این بی کاری سر کار میرم و دستم

تو جیب خودم... و واسه همه نعمت

هایی داده و نداده ات هم شکر...

چون می دونم اگه چیزی رو بهم ندادی

حکمتی درش بوده..پس شکر واسه

همه حکمت هاییت...

یا رب دوستت دارم...

یا رب کمکم کن حرف و رفتار دیگرون

دیگه ناراحتم نکنه و بتونم سرحال

بمونم...الهی خودم و زندگیم رو به

تو سپردم...کمکم کن..با من باش..

دوستت دارم...

 

نظرات 12 + ارسال نظر
فرشته ای بنام شیطان جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ب.ظ http://eae2.blogsky.com

خوبه که تو کسیو پیدا کردی که شاید بتونه حتی جایگزین بشه...اما من هنوزم وقتی به لحظه های خوبمون فکر می کنم...آخرش خیانته که روح منو ذره ذره می خوره....آخه چرا...؟!

روح بزرگ جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:43 ب.ظ http://hossainhr.blogsky.com

سلام سلام سلام سلام
ای ولا دمت گرم ....... به خدا کلی روحیه گرفتم......
ممنون که تحولم می گیرید و جه آدم حسابم می کنید.
سالها بود که کسی اینجوری تحویلم نگرفته بود.......
خیلی کوچیکتم به مولا

سمیه شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:11 ق.ظ http://www.babaaaaa.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری...
ازش خوشم اومد...
خوشحالم از اینکه خوشحالی...
امیدوارم همیشه همین طور شاد و سر حال باشی...
منم تازه امروز یه وبلاگ ساختم...
کاملا ناشیم...
تو ساختنش بهم کمک کن...
منتظرت هستم...

مرد پرهیزکار شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:12 ق.ظ http://iparsaman.blogsky.com

سلام رز سفید عزیز:
وقتی مطلبت رو خوندم خیلی خوشحال شدم!
واقعا تصمیم خوب و جانانه ای گرفته٬ امیدوارم که تا آخرش واستی و با حجوم مشکلات زود جا نزنی٬ البته اطمینان دارم که می تونی...
نتایجی هم که به دست آوردی خیلی ارزشمنده٬ اونا را هم هرگز فراموش نکن...
موفق باشی و همیشه بهاری...

مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com

هیچ کسی که بدنبال هیچ شدنه شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:17 ق.ظ

خوشحالم

ناشناس شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:50 ق.ظ http://www.rohekavir.blogfa.com

سلام
همانا با نام خدا دلها آرام میگیرد
همیشه شاد باشی
خوشحال می شم باز هم یه من سر بزنین
دوستدار شما
ناشناس

بچه پر رو شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:18 ب.ظ http://hossainhr.blogsky.com

سلام
بازم خیلی چاکرتم و کوچیکتم و بازم می گم که این طرف ارزش این حرفا را نداشته بی خودی لوسش کردید.
به امید دیدار

erfanet دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:27 ق.ظ http://ss57.blogsky.com

سلام دوست گلم
لحظات شادی خدا را ستایش کن؛
لحظات سختی خدا را جستجو کن؛
لحظات ارامش خدا را مناجات کن؛
لحظات دردآور به خدا اعتماد کن؛
ودر تمام لحظات خداوند را شکر کن.

بهزاد پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:09 ق.ظ http://www.bc30.blogsky.com

بر دو چشمش دیده می ورزم به ناز
خود نمی دانم چه می جویم در او
عاشق دیوانه می خواهم که زود
بگذرد از جاه . مال آرزو
امیدوارم همیشه و همه جا موفق و پیروز باشی .
داداش کوچیکت بهزاد

شکوفه جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:21 ق.ظ http://www.haramedelam.blogsky.com/

سلام دختر جون

کجایی تو ؟ خیلی بی وفا شدی دیگه سری به ما نمی زنی ..

به هر حال هر کجا که باشی خوش و سلامت باشی ..

در پناه حق

ناشناس جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:40 ق.ظ http://www.rohekavir.blogfa.com

سلام
آیا این سخاوت توست که بروی؟
بدون هیچ یادگار و مهری؟
به کجا خواهی رفت؟
به پیش کدام عاشق؟
به پیش کدام نگاه؟
اما بخاطر داشته باش
نگاهی خواهد شکست
از شور
از التماس
ای کاش می دانستی آن چه که زیر پایت انداخته ای تنها قلب نیست
انسانیت است
در مرگ ارزشهای انسانیت گریان باش نه در انتظار بی فرجام او خندان
(دانته)

یادم کن

دوستدار شما
ناشناس

شیما دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:29 ب.ظ

فرشته ی خاکی از اسمون بر زمین فرود امد او دیگر پیش خدا نبود . اری ما اسیر خاک شدیم . ( میلتون)

بار الها !
می دانم دوستم داری و همیشه بهتر ین ها را برام می خوای . پس چرا کسانی را در زندگی من وارد میکنی که جز عذاب چیزی برام نداره. مرا در اغوش بگیر تا به ارامش برسم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد