این روز ها جای دست هات خالی ی
این روز ها جای خنده هات غم اومده
خیلی دلم برات تنگ شده...
برای خنده هات...
برای حرف هات...
برای گریه هات...
همیشه دلم می خواست سر رو پاهات
بزارم و فقط شده پنج دقیقه بخوابم ولی
ترسیدم پاهای شکننده ات تحمل وزن سر
من رو نداشته باشه و درد بگیره...
و حالا تقریباً پنج سال که رفتی و من
در حسرت با تو بودن دارم می سوزم...
مادر...مادر عزیزم...میدونم نوه ی خوبی
برات نبودم...و از وقتی ما پا به خونه ات
گذاشتیم کلی گرفتاری هم پیش اومد...
ولی ما همیشه آرامش داشتیم... ولی با
رفتنت همه ی دنیا تاریک شد و روزهای
شادی هم با تو پر کشیدند...کاش بودی...
میدونم که خدا هم میدونه تو گل رو خیلی
زود از پیش ما برد...الهی همیشه در آرامش
باشی...و روزی نه چندان دور بیام کنارت...
دوستت دارم مادر...این قلب من رو هم از
این نوه ی کوچیکت قبول کن...
تقدیم به تو بهترین مادر بزرگ دنیا...
سلام زیبا بود
در پناه حق یا علی
سلام کوکب ٬ خیلی خوب نوشتی ٬ فردا بیا ببینمت ٬ البته مواظب باش وقتی مییای یادت باشه که جامعه ...در پناه آسمان ... bye bye honey
سلام رز عزیز:
امیدوارم که خدا رحمتشون کنه در آرامش باشن!
پاینده باشی...
مرد پرهیزکار
http://iparsaman.blogsky.com
iparsaman@gmail.com
salam
omidvaram in neveshte baese arameshe rohe ziba va paket shode bashe
matne ziba va arami bod
omidvaram be sangfareshe khiyabane neveshteye man ham negahi biandazi har chand naghes va por talatom ama sade va bi alayeshe
dostdare hameye shoma dostan
nashenas