غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

غروب سفید پوش

غروب پایانیست برای آغازی دوباره..سلامی به دور دست ها..و...یک انتظار شیرین...

تنهایی

کاش می شد تنهائی ها رو پس زد،

در پس کوچه های ساکت شب قدم زد،

کاش می شد بودن رو تجربه کرد          و

در غم ها خنده ها رو بیدار کرد،

کاش می توانستم غم ها رو فراموش کنم ،     یا که

در آغوش ماه خودم رو پنهان کنم،

کاش این کاش ها دیگر نبود،

کاش در این دنیا دیگر منی نبود،

خسته ام از این خونه تاریک،

کاش می گذشتم از این کوچه باریک،

دلم از این تنهائی می ترسد،

دلم از این بی کسی میلرزد،

در این سکوت خلوت دنیا ،

دلم از این بی کسی دارد می سوزد...

نظرات 4 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:54 ب.ظ http://mardegharibeh.persianblog.com

سلام شعر بسیار زیبایی بود موفق باشی
من هم آپدیت کردم خوشحال می شم به من سر بزنی

نیوشای سخن پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 02:05 ب.ظ http://niushasokhan.blogsky.com

امیدوارم همیشه دلی پر ترنم و شاد داشته باشید و هیچگاه از درد بی کسی بر خود ملرزید که زندگی همیشه جاری و زیباست

در پناه معبد عشق

بی نام پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 10:50 ب.ظ http://endoflife.blogsky.com

مرسی جواب دادی مطالب وبلاگت بسیار جالب بود اگه آپ کردی خبرم کن بزودی لینکت را می زارم تا دوشنبه حتما پس دوشنبه عصر بیا ببین

حمید رضا حسینی جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:44 ق.ظ http://talkh.blogsky.com

یار نادیده ام.امید که هجوم روزمرگی های مبتذل مجالی برای خیال های تنهایی ام بگذارند تا از پس نوشتن بی وقفه بر آیم.سپاس و سلامم پیشکش شما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد